به گزارش مشرق به نقل از فارس، حجتالاسلام والمسلمین قرائتی چهرهای است که اغلب او را با اجرای برنامه درسهایی از قران میشناسیم، شخصیتی که همواره دغدغه انتقال مفاهیم دینی به جامعه را دارد و معتقد به احیای سنتهای فراموش شده در جامعه اسلامی است.
در ادامه 10 پرسش از وی و پاسخهای جالب حجتالاسلام قرائتی را مرور میکنیم.
1-چرا مرتد را میکشند؟
ـ چرا مُرتد را میکشند؟ حق فرد مهمتر است یا حق جامعه، پیاز و سیر شاید برای فرد مفید باشد، اما موقعی که کسی میخواهد به مسجد برود نباید پیاز و سیر بخورد.
حق خانه متعلق به انسان است، اما موقعی که در مسیر راهسازی باشد، باید خراب شود. مرتد را هم زمانی اعدام میکنند که تضعیف امت و مکتب میکند و گرنه میتوان مرتد بود و به کسی نگفت.
2- چرا خداوند خودش امام زمان(عج) را حفظ نکرده است؟
ـ قرار نیست خداوند کارهایش را با غیب انجام دهد، خدا در مورد قرآن هم میگوید آن را حفظ میکند، اما چگونه حفظ کرده است؟ با فرمول و حساب و کتاب.
مثلاً آیه مربوط به امام علی(ع) را بین دو آیه منع خوردن گوشت الاغ و خوک گذاشته است. در مشهد قدیم صحنهای اطراف حرم بازار بود، کفاشها یک لنگه کفش را بیرون میگذاشتند و میگفتند هر کس خوشش آمد و مناسبش بود سراغ لنگه دیگر کفش میآید، اگر هم دزد بود که یک لنگه کفش به دردش نمیخورد، خدا آیه تطهیر را در میان آیات زنهای پیغمبر گذاشته است. یوسف میدانست آن لیوان در کدام خورجین است، میتوانست مستقیم آدرس بدهد و به سراغش برود، اما گفت: همه خورجینهای برادرانش را بگردند. رد گم کردن یک روش است و یکی از راههای حفظ امام زمان(عج) همین غیبت است.
3- اهمیت علم در قرآن چگونه است؟
ـ علم به قدری ارزش دارد که اگر سگ نجس آموزش داده شود، شکاری که میآورد حلال است.
پیامبران با ارزشترین موجودات جهان هستند. علم آن قدر ارزش دارد که یک پیامبر میمیرد و زنده میشود تا معاد را یاد بگیرد.
سه گونه علم داریم: علم مفید، مثل کاری که حضرت موسی (ع) در بیابانها دنبال یک بنده صالح میگشت تا آن را کشف کند. علم مفید میارزد به اینکه پیامبر(ص) در بیابانها راه را گم کند.
اینکه حرف را بدانیم بهتر است، غلط است. دانستن به اسم اطلاعرسانی غلط است. این شعار از کجا آمده؟ آیا مبنای عقلی و یا وحی دارد؟ اینکه بگوییم تا سه روز دیگر، دیگر گندمی در کشور وجود ندارد، اطلاع رسانی مفید است، پس «علم مضر هم» داریم. نوع سوم علم، علمی است که نه مفید است و نه مضر، مثل دانستن تعداد اصحاب کهف.
4- چرا زندگی بعضی از مؤمنین پردردسر است؟
ـ یکی از وزرا در سخنرانی گفته بود که این قرائتی سخنران خوبی است، اما ساده است، میگوید زکات ندادهاید، برای همین باران نمیآید. پس کشورهایی مثل کانادا که این همه باران دارند و محصولات کشاورزی دارند، اینها چه کار میکنند؟ این حرف را زده بود و همه خندیده بودند. به او گفتم با آخوند جماعت طرف نشو!
یک بار گفتم فیلم مارمولک اشکالی ندارد، در سمنان یک عده آخوند سرم ریختند و گفتند چرا این را گفتی؟! جواب دادم: ببنید مارمولک یک حیوان کوچک است و به ما کاری ندارد، نهنگ با آن بزرگیش حضرت یونس را خورد، اما بعدش او را پس داد.
قرآن سه تا آیه دارد در مورد زکات که یکی در مورد خوبان است، که تا زکات میدهند باران میبارد. خدا بعضیها را کاری ندارد، 30 سال حسنی مبارک رئیس جمهور بود و خداوند میگوید صبر کنید او را در قفس هم میبینید، در قرآن میگوید به بعضی از افراد مهلت دادهایم تا زمان هلاکتشان.
یک عده را هم خدا تا لحظه آخر کار ندارد، حساب این افراد خیلی سختتر است، گروه اول مثل شیشه عینکاند و اگر کثیف شوند با دستمال کاغذی سریع پاک میشوند. گروه دوم مثل یک لباساند که اگر کثیف شوند، چند روز بعد میشوییم. گروه سوم هم مثل فرشاند که اگر کثیف شوند، برای آخر سال میگذاریم و با مشت و دین سرکار دارند.، علت اینکه بعضی از مومنین مشکل دارند این است که خداوند آنها را دوست دارد.
5- چرا اول باید مسلمان بود و بعد ازدواج کرد؟
ـ عمده هدف ازدواج لذت جنسی که نیست که بگوییم حال اجازه بدهید با هم باشیم، هدف تربیت نسل است. خداوند میگوید در کفار راهی برای مسلط شدن بر مسلمانان نیست، اما با این یک لحظه لذت جنسی شما، یک نسل را در معرض کفر قرار میدهید، اسلام اجازه نمیدهد یک نسل به خاطر یک لحظه شهوت خراب شود.
6- اهمیت رعایت قانون در چیست؟
ـ با دکتر بهشتی بودیم که ایشان پشت چراغ قرمز ایستاد. پرسیدم چرا شما رد نمیشوید. چون آن زمان قبل از انقلاب بود و ایشان نظام را قبول نداشت. شهید بهشتی گفت: نظام را قبول ندارم اما نظم را قبول دارم.
زمانی که امام در پاریس بودند، گوسفندی کشتند و کبابی درست کردند. وقتی امام فهمید که این کار را کردند، گفت: طبق قانون فرانسه چنین حقی (ذبح شخصی) ندارید، پس من این گوشت را نمیخورم! قانون، قانون کلی است و باید همه را اجرا کنند.
7- چگونه به بچهها از خدا بگوییم؟
ـ سؤال بچهها معمولاً این است که خدا کجاست؟ با چند سؤال و جواب میشود به بچه گفت که خدا کجاست! اگر بچه معنی راست و دروغ را میفهمد، میتوانیم از او بپرسیم دروغ کجاست، راست کجاست و بعد بگوییم راست و دروغ مکان نمیخواهد، پس خدا هم این چنین است.
یا اینکه بگوییم اگر عکس خروس، نقاش میخواهد، پس خود خروس هم خالق میخواهد. یا اینکه بپرسیم دوست داشتن بین من و تو کجاست، دوستی بین من و تو در رفتارمان نشان داده میشود. خداوند را هم از اثرات حضورش میتوان فهمید.
8- نکتهای در مورد حجاب بگویید.
ـ شما نمیتوانید یک زن را با حرف دین و مرامی در جهان پیدا کنید که بگویید من میخواهم همسرم 95 درصد به من علاقه داشته باشد و 5 درصد هم به زنهای دیگر علاقه داشته باشد. این را هیچ کدام از زنهای دنیا قبول نمیکنند، چرا که می خواهند صددرصد علاقه همسرشان متعلق به خودشان باشند. اگر این گونه است، پس چرا بعضی از زنها آرایش میکنند و بیرون میآیند؟
چرا چیزی را که خودشان برای خود نمیپسندند و نمیخواهند برای دیگران انجام میدهند؟ اگر اسلام حتی بگوید، حجاب آزاد است باز هم زنها این کار را نمیکنند، البته مردها هم نباید نگاه کنند.
برای جدا کردن دختر و پسر در دانشگاه مسئولان نمیخواهند این کار را انجام بدهند، چرا که بچهها که در کودکی شهوت ندارند، جدا هستند. در دبیرستان هم که هنوز این شهوت زیاد نشده، دختر و پسر جدا هستند، اما در اوج شهوت در دانشگاه یکی میشوند.
حالا یک اتاق هم دارند به اسم اسلامی کردن دانشگاهها، با این اتاق و موز خوردن که دانشگاه اسلامی نمیشود، صبحها دخترها به دانشگاه بیایند و بعدازظهر پسرها، این شدنی نیست، مردم وارد جمهوری اسلامی شدهاند، اما هنوز دین وارد آنها نشده است.
9- ما مجبوریم یا آزاد؟
ـ چهار دلیل برای آزادی انسان در یک دقیقه میتوان بیان کرد که دلایل فطری هستند، بدون استفاده از قرآن و روایت:
1ـ شک: شک دلیل آزادی انسان است و همه انسانها شک میکنند.
2ـ پشیمان شدن: پیشمان شدن یعنی میتوانستند کار را انجام ندهم.
3ـ انتقاد کردن: یعنی از چیزی ناراضیام.
4ـ نصیحت کردن: ما بچههایمان را به مدرسه میفرستیم و نصیحت میکنیم.
با این چهار دلیل انسان آزاد است، اما جایگاه خدا کجاست؟ خدا بالای سر ماست، مثل کسی که میرود تعلیم رانندگی. کلاچ و گاز دست شماست، اما ترمز دست استاد است.
10- امربه معروف و نهی از منکر چرا لازم است؟
ـ چند نمونه تفسیر بگوییم. «قال لابیه و قومهی ما هذه التماثیل»، ابراهیم به عمویش گفت: که این تماثیل چیست؟ در اصلاح و ارشاد، سن شرط نیست. در اصلاح و ارشاد از خودیها باید شروع کرد، در اصلاح و ارشاد اولویت را باید در نظر گرفت.
مثلاً دختری بیحجاب است و نماز نمیخواند. اول باید به نمازش پرداخت و بعد حجاب، هر چند هر دو آنها معروف هستند، در اصلاح و ارشاد باید به طور غیرمستقیم بگوییم.